مجید عزیزی‌هابیل

(هیچ عمیق)

مجید عزیزی‌هابیل

(هیچ عمیق)

هیچ؛ یعنی جای خالی بعضی چیزها

بعضی هیچ‌ها آنقدر عمیق‌اند که همه چیز آدم را غرق می‌کنند...

پیوندها

دوچــــندان می‌شــــود دل‌بردنم وقتی پریشانم

 

 

 

 

 

 

به هر تیری که خوردم بذر شعری سر زد از جانم

شکوه شِکوۀ خاقانی از دی‌مــــــاه شــــــــروانم

 

مرا آشفتگی با شعر پیوسته است چــــون مویت

دوچــــندان می‌شــــود دل‌بردنم وقتی پریشانم

 

به رحمت آنچــــــنان امیدوارم برخلاف شیـخ

که او از مستی  و مـــــن از مسلمانی پشیمـــانم

 

کدامین نوشدارو حال من را خوب خواهد کرد؟

که خاکـــی زخمی از ارونــــد تا شاخ خراسانم

 

شراب و زهــــــر را دنیا به هم آمیخت در جامم

چنان مسعــــــود منحـــــوسم، چنین آباد ویرانم

 

نپرس از من «چرا این روزها در تو امیدی نیست؟»

شبم، تلخم، سیاهم، ابری‌ام، ســــــردم، زمستانم...

 

 

 

 

 

 

  • مجید عزیزی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی