ای مرگ! میترسم که فردا دیر باشد
- چهارشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۵ ق.ظ
وقتی که تنها بودنت تقدیر باشد
باید دلت از دارِ دنیا سیر باشد
این روزها باور ندارم بودنم را
از من! همین دیوانه در زنجیر باشد!
دیگر نمیترسند آهوها، چه سخت است
در چشمه تصویرِ پلنگی پیر باشد
درسی که تنهایی به من آموخت این بود:
لبخند شاید نیَّتش تحقیر باشد
شبهای آخر، ماندهام با نور ِمهتاب
از قلّه، جنگل وسعتی دلگیر باشد
بدجور دلتنگم، بیا تا فرصتی هست
ای مرگ! میترسم که فردا دیر باشد.
- ۹۴/۰۵/۱۴